به نام آنکه فرصت داد ما را
دربارۀ «منطق» همایش مطالعه و ارزیابی نظام حکمرانی امور خیر در ایران»
دیگردوستی و نیکوکاری دارای جلوههای متفاوتی در زندگی اجتماعی است؛ که البته در شرایط سخت اجتماعی بیشتر به چشم میآیند و ادراک میشوند. منظور از شرایط سخت، زمانهایی از حیات انسانی است که تامین «نیازهای اساسی» زندگی ـ با همان تصویری که مازلو[1]، دانشمند سرشناس روانشناسی انسانگرا و موثر در حوزه های مختلف علوم در قرن بیستم، از آنها ترسیم کرد ـ با مخاطره مواجه می شود. در میان نیازهای اساسی، «نیاز بقاء» دارای سهم بزرگی است. وقتی حیات شخص به خطر میافتد، همه اعضا و جوارح او فعالیت میکند تا از آن پرهیز شود. در موقعیت هایی که تامین نیازهای اساسی با مخاطره مواجه است، تامین کننده آنها به وضوح نقش نجات بخش به خود می گیرد و در دیده مردم می آید و در جان آنان می نشیند.
موضوع «نیکوکاری» گرچه برای ایرانیان به سبب بالابودن «بهرۀ آسیبی» آنان از پیامد های حوادث طبیعی، دارای ظهور فراوان است، اما آنچه در «بحران کرونا» تجربه میشود، مثال بهتری است. در این بلای جهان گیر، انسان ها به روشنی تجربه کردند که دیگردوستی و نیکوکاری دارای چه ارزش و جایگاه مهمی در حیات بشری است. نیکوکاری را اکنون می توان یکی از نیازهای اساسی جامعه محسوب کرد؛ که نقش «نیروی جاذبه» را برای حیات اجتماعی دارد و وحدت و تعلق را شکل می دهد.
نیکوکاری گرچه امری شخصی محسوب می شد که گویی شخص به انتخاب و خواست خود و بدون توقع بازگشت به آن می پردازد، اما اکنون آشکار است که ایده «بیبازگشتی امر خیر» تنها در سطح نیت قابل طرح است و در سطح واقعیت، بازگشت آن مستقیم و آشکار یا غیرمستقیم و پنهان، به همه اجتماع و البته به شخص نیکوکار نیز مربوط است. شواهد کافی برای این بازگشت به شخص نیکوکار را تجربه کرونا آشکار ساخت. تا پیش از آن باور بر این بود که نیکوکاری در سطح شخصی، عملی معطوف به بازگشت نیست! یعنی نیکوکاران نه به امید عمل مشابهی که به سبب کسب رضایتی از فعل خوب بدان می پرداختند. تجربه این واقعیت که برای در امان ماندن از کرونا، باید «در خانه بمانیم»، نشان داد که نادارایان برای رفع نیاز روزمره خود نمی توانند در خانه بمانند و اگر فقط آنان قاعده خانه نشینی را نقض کنند، همه را به خطر انداختهاند! چنین واقعیتی آشکار میکند که چگونه هر عمل نیکوکارانه برای ماندن یک شخص در خانه، بر زندگی شخص نیکوکار مستقیما اثر می گذارد.
نیکوکاری، وقتی به عنوان یک عمل انسانی توسط شخص دنبال میشود، در دامنه دید و چشمانداز او معنا مییابد و با تامین یک نوبت غذای یک شخص یا بیشتر، شکل میگیرد. اما؛ نیکوکاری در سطح اجتماعی یک فعالیت پیچیده و چندوجهی است که تدارک شرایط و اقتضائات اجرایی آن موضوعی حائز اهمیت در روابط بین حکومت و ملت است. یعنی فعل اختیاری و محدود ابناء ملت وقتی میتواند به تامین منافع ملت کمک کند که در چهارچوبِ کلانِ طراحی شده توسط حکومت، تحقق یابد؛ که از آن جهت که بر دوش ملت میایستد، میتواند از فراز چشماندازی وسیع را ترسیم کند. به همین استناد، عمدهترین موضوع در تدارک اجرایی تحقق فعالیتهای دیگردوستانه در موضوعی تبلور مییابد که در دنیای امروز «حکمرانی» نام گرفته است؛ که منظور از آن اعمال سیاستها و قوانین از سوی صاحبان قدرت بر افعال اشخاصی است که به عنوان یک جامعه در مرزهای جغرافیایی مشخصی سکنی گزیدهاند.
«حکمرانی» را امروزه با قیدهایی بکار میگیرند که آن را از اِعمال قدرت نامشروع حاکمان، دور کند؛ که یکی از آنها منجر به مفهوم «حمکرانیِ خوب» شده است. این نوع حکمرانی را میتوان «مجموعهای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامهریزی و اداره مشترک امور متعدد یک اجتماع» قلمداد کرد که بر بنیاد «فرآیند مستمری از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد» بخشهای دولتی، خصوصی و مردمی ظهور مییابد و در قالب «اقدامات مشارکتی و سازوار حرکت میکند». این بدان معناست که حکمرانی در ورای نهادهای رسمی و غیررسمی مطرح است و با سرمایه اجتماعی و فعل شهروندان رابطه دارد و بر «همیاری حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی» مبتنی است. از این منظر، تفاوت بین طرحی شخصی برای تامین معاشِ اکنون همسایه تا طرحی سازمانی برای تجمیع همّت مردم در خدمت به یک جامعه با نگاهی در گستره زمانی درازمدت، میتواند نمایانگر تفاوت عمل فردی و جمعی باشد.
حکمرانی خوب دارای رویکردی مردمگراست و بر این اصل تاکید دارد که «ادارۀ خوبِ جامعه» محصول تعهد همه نیروهای دخیل آن به دهگانۀ «مشارکت، قانون، شفافیت، پاسخگویی، وفاق، عدالت، کارایی، خدمت، جامعیت و رضایت» است. گرچه این موارد در موضوعات متعدد جامعه قابل طرح هستند، اما در حوزۀ فعالیتهای خیر و نیکوکاری بیشتر به آنها نیاز است. این فعالیتها به همان میزان که مورد نیاز جامعه است، امکان جابجایی موقعیت عمل را دارند. به همین علت، در شرایط امروز جامعه ایران، موضوع «حکمرانی در عرصه خیر و نیکوکاری»، یکی از «اولویتهای برزمینمانده» تشخیص داده شد. تلاش برای فهم این موضوع، به طرق متعددی ممکن است، اما یکی از طرق موثر آن ایجاد فرصت هماندیشی جمعی است. «همایشها» فرصتی برای متفکران و پژوهشگران و نقادان و علاقمندان و کارگزاران اجرایی پدید میآورد تا تاملات خود را بر موضوعی متمرکز نمایند و همفکری کنند.
سومین همایش ملی خیر ماندگار یک ظرفیت ملی است که بنا دارد فرصتی برای اندیشیدن و به اشتراک گذاشتن ایدهها در حوزه «حکمرانی امور خیر و نیکوکاری» فراهم کند. امید است که از کوشش پژوهشگران و اندیشمندان خیراندیش و نیکوکردار، دستاوردی «برای تولید الگوهای موثر حکمرانی امور خیر، تهییج پژوهشگران به انجام پژوهش در حوزۀ حکمرانی امور خیر؛ زمینهسازی برای نزدیکترشدن بازیگران حوزههای دولتی، خصوصی و مردمی؛ فرصتسازی برای گفتگوی عالمانه و پژوهشگرانه درباره حکمرانی امور خیر؛ انتشار اندیشهها و ایدههای نو در عرصه عمومی و جلب توجه اجتماعی و ایجاد آشنایی در میان علاقمندان به مباحث حکمرانی امور خیر» حاصل شود.
آنچه میتواند این محفل را مفید و موثر سازد، مشارکت صاحبان ایده در موضوع حکمرانی و نقادان اندیشههای بشری و تصمیمگیرندگان اجتماعی و دستاندرکاران امور خیر و نیکوکاری است. اینان همه عملشان دارای بارقههای خیر است و بدین امر نیکوکارانه نیز عنایت خواهند داشت. اکنون فقط میتوان پرسید چه کسانی هماکنون در این امر خیر فکری، برگزارکنندگان را یاری میرسانند؟
به یاری رب
نعمتالله موسیپور
12 اردیبهشت 1399