بیانیه پایانی سومین همایش ملی خیر ماندگار؛ مطالعه و ارزیابی حکمرانی امور خیر در ایران |
1399-12-13 |
متن کامل بیانیه پایانی سومین همایش ملی خیر ماندگار؛ مطالعه و ارزیابی حکمرانی امور خیر در ایران به این شرح است: به یاری خداوند متعال، همایش سوم خیر ماندگار بهصورت مساله محور و با موضوع «مطالعه و ارزیابی حکمرانی امر خیر در ایران» طی روزهای ۱۲ و ۱۳ اسفندماه ۱۳۹۹ (۲ و ۳ مارچ ۲۰۲۱) در شرایط سخت کرونایی کشور به شیوه حضوری ـ مجازی برگزار شد. بررسی حکمرانی امر خیر همانقدر برای خیریه ضرورت و اهمیت دارد که پرداختن به امور روزمره مردم آسیبدیده از ویروس کوویید نوزده! این همایش به همت حوزه خیر و با مشارکت جدی بخشهای حکومتی و خصوصی برگزار شد. همین مشارکت این امید را ایجاد میکند که قرن پانزدهم هجری با نگاه و عمل متفاوتی در حوزه حکمرانی امر خیر همراه باشد. عرصه خیر در جهان مدرن در تعامل با دو عرصه دیگر حیات اجتماعی یعنی عرصههای حکومتی و خصوصی عمل میکند و در تصویر کلان، عمل خیریهها متأثر از عملکرد و نوع تعاملات با آن دو بخش است. در تعیین و فهم حدود عمل خیر در ارتباط با آن دو بخش، مدیریت کلان اجتماعی یعنی «حکمرانی عام امر خیر» مطرح است. درعینحال، عرصه خیر خود متشکل از اجزاء و عوامل متعددی است که عمل مدیریت و «حکمرانی خاص امر خیر» را آشکار میسازد. عرصه حکمرانی خاص امر خیر (سطح خرد)، با برخی پدیدهها قابل وصف است که بر آن تأثیر منفی میگذارند. اینها عوامل و شرایطی در محیط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فناوری، تربیتی و علمی کشور هستند که کارکرد حکمرانی امر خیر را تهدید میکنند:
حکمرانی عام امر خیر (سطح کلان) با محیط ملی عمل امر خیر در کشور سروکار دارد و ارتباط آن با بخش حکومتی و خصوصی در میان است. در این سطح هم برخی واقعیتهای تهدیدکننده و چالش آفرین حکمرانی امر خیر وجود دارد:
این واقعیتهای چالش آفرین عرصه حکمرانی امر خیر، یکی از بخشهای مهم اجتماعی را با بدکار کردی مواجه نموده است؛ نهادی که نقش وحدت بخش دارد و همچون ملات، حافظ وحدت و سرمایه اجتماعی است. به نظر میرسد که امر خیر نیازمند باز تعریف رسالت خود در اجتماع کنونی است. این باز تعریف رسالت دو وجه اساسی دارد: اول تغییر رویکرد از برعهده داشتن وظیفه «تعادل سازی» بهنگام بحرانها و مصائب اجتماعی به «تعالی آفرینی» در خدمت به بهسازی زیست جمعی و دوم تغییر رویکرد از «اقدامات شهودی فردگرایانه فرهنگی» به «فعالیت برنامهریزیشده دانشبنیان». این هر دو الزام به یکچیز رهنمون هست و آن حرکت بر مدار علم است. علم هم میتواند «نوری» بر شناسایی اولویتها و چگونگی فعالیتهای خیریه بیفکند و هم میتواند عرصه جدید برای سرمایهگذاری خیر در ایران باشد. بر این اساس، موارد مهم مورد تأکید همایش بدین شرح اعلام میشود: اول. قرن آینده قرن خیریهها در ایران است. خیریهها در میانه بخش حکومتی ناکارآمد در انجام وظایف متنوعی که در آنها ورود کرده است و بخش خصوصی محاسبهگر هزینه ـ فایده فعالیتها، سعادت و خوشبختی ملت را اولویت خویش قرار میدهد و کمک به تعالی زندگی بر بنیاد بندگی خداوند و رهایی از بردگی معیشت و سیاست، را دنبال میکند. عمل خیر وقتی میتواند در عرصه اجتماعی مؤثرتر برای جامعه و انگیزه بخشتر برای خیّران باشد که از «کارگزاری بر اساس دستورات و تصمیمات نهادهای حکومتی» به «عاملیت در شناسایی امور سعادت آفرین حیات انسانی و امور خیر بر زمینمانده» چرخش کند. در این وضعیت است که عرصه خیر میتواند «الگوی عمل تعالی بخش» ارائه نماید. وقتی میتوان شاهد تحولی از این نوع بود که همت خیرین از کمکهای محدود و گذرای مربوط به ساخت برخی تأسیسات فیزیکی یا تأمین برخی نیازهای جاری و رفاهی تعادل بخش کوتاه مدت مثل توزیع مواد غذایی یا مدرسهسازی، به حمایت از تاسیس و اداره مؤسسات علمی، صنعتی، رفاهی و درمانی نوآور و زاینده در خدمت تعالی جامعه تغییر یابد و الگوی خاصی از خدمت در کنار الگوهای حکومتی و خصوصی ارائه گردد. در این نوع عمل، خیر از کمک به دانشگاهها برای ساخت ساختمان یا خوابگاه به مشارکت در امور اداری و رفاهی و آموزشی دانشگاهها و تأسیس مؤسسات همتا با تمرکز خاص خیرخواهانه و از کمک به ایجاد سرپناه برای برخی افراد نیازمند به الگویی برای تولید مسکن اجتماعی روی میآورد. دوم. ارزیابی مؤسسات خیریه یکی از کارهای ضروری هم برای عمل درستتر خیریهها و هم برای اعتماد بیشتر ملت است. چنین اقدامی زمینه را برای آشکار شدن مواردی مهیا میکند که ممکن است تحت نام خیریه شکلگرفته اما به مقاصدی غیر خیر اقدام میکنند. بدین علت، بر تأسیس نهادهای مردمی و خیریه دارای مأموریت «ارزیابی مؤسسات خیریه» تأکید میشود. چنین مؤسساتی وقتی میتوانند موفق باشند که اصولاً به شیوه دانشبنیان به این موضوع بپردازند و نسبت به بخش دولتی و بخش خصوصی و حتی بخش خیریه، مستقل باشند. همچنین، ارزشیابی یکی از عملکردهای بخش خیریه خواهد بود تا از این طریق بخشهای دیگر تحت نظارت ارزیابانه بخش خیر و نیکوکاری قرار گیرند. خیّری تعالی آفرین، کنش اجتماعی فراگیر برای زیست اجتماعی متعالی است و این وقتی ممکن است که بخش خیر از ارزشیابی بهعنوان یکی از ابزارهای اقدام به خیر در عرصه حکمرانی اجتماعی استفاده کند. سوم. بر انجام پژوهش در حوزه امور خیر تأکید میشود. این موضوع در کوتاهمدت انتظار است با محوریت دانشگاههای فعال کنونی کشور انجام پذیرد و درنهایت توسط مؤسساتی دنبال گردد که با مأموریت اقدام در حوزه امر خیر تأسیس میشوند. گرچه موضوعات این حوزه دارای تنوع و شمار بسیار است اما در مواردی چون حوزه اختیارات ولایتفقیه، پدیدههای نو در عرصه اقتصاد، آثار اجتماعی و آثار فردی خیر، جنبههای روانی اقدام به نیکوکاری، چگونگی گسترش اقدامات نیکوکارارانه در سطح جامعه، آیندهشناسی ضرورتهای خیّری، شناسایی اولویتهای خیر برزمین مانده، تعیین آثار نوع اقدامات خیّری و شیوههای ارزشیابی خیریهها به پژوهشهای گسترده نیاز است. درعینحال، آگاهی از تجربه جهانی در موضوع خیر یک ضرورت است. رسالت مهم نهادهای پژوهشی و آموزشی دانشگاهی آن است که در این زمینه بر غنای دانایی کارگزاران امور خیر و مردم بیفزایند. چهارم. شبکهسازی خیریهها ضرورت عمل موفق در قرن آینده است. خیریههای فعال با شبکهشدن شرایطی را پیدا میکنند که هم انجام خدمات آنها را سهلتر و موفقتر میکند و هم میتواند به آنها این امکان را بدهد که بهعنوان الگوی همجوار، بخشهای دولتی و خصوصی را متأثر سازند و با آنها در امور بزرگ اجتماعی، مشارکت کند. شبکهسازی این امکان را مهیا میکند تا ایفای نقش خیریه در عرصه منطقهای و جهانی هم ممکن شود. پنجم. خیریه از نقادی عمل خود استقبال میکند. نقادی نوعی ارزشیابی خبرگان است که دارای خیر دوجانبه است. از این نقادی هم آگاهی جامعه افزایش مییابد و هم عمل خیر اصلاح میپذیرد. باوجوداین، در نقادی خیریه تردید نیست که رسانههای جمعی و بخشهای اطلاعرسانی به موضوع «اعتماد عمومی» توجه دارند و آثار چندجانبه نقادی را لحاظ مینمایند و نسبت به صحت و اعتبار نقادیها و آثار آنها، حساس میباشند. تلاشهای ارزشمند حوزه تربیت رسمی در خدمت به تحقق آرزوی بلند «هر ایرانی، یک نیکوکار» قابلتحسین و البته نیازمند اصلاح است و توفیق آنها به حمایت رسانهها و نهادهایی نیازمند است که تربیت غیررسمی را هدایت و مدیریت میکنند. ششم. بر ضرورت همکاری و اتحاد منطقهای و جهانی خیریهها تأکید میشود. شاید توافق بخش حکومتی و حتی بخش خصوصی در سطح منطقه و جهان با دشواریهایی مواجه باشد اما تشکیل اتحادیهها و شکلگیری روابط خیریهها از آن جهت که اصولاً برای مواجه با بحرانها و بیتعادلیهاست ـ و اینزمانی است که حتی حکومتها هم به سبب دریافت خدمات اضطراری با آن همراهی میکنند ـ موضوع مهمی در دیپلماسی نیکوکاری (خیریه) است. البته چنین موضوعی وقتی میتواند با توفیق همراه شود که شاهد شکلگیری خیریههای بزرگ و مستقل دارای عمل مستقلانه باشیم. حوزه وقف به سبب حضور آن در همه کشورهای اسلامی میتواند بهعنوان شکلی مشترک از خیریه به پیگیری چنین هدفی اقدام کند. موضوع وقف در بیشتر کشورها، دارای وجه غیرسیاسی است و میتواند زمینهای برای شکلگیری فعالیتهای خیریهای مشترک در منطقه یا کشورهای اسلامی یا حتی در سطح جهان باشد. هفتم. بر تشکیل یک نظام صنفی برای خیریهها تأکید میشود که میتواند درخدمت حکمرانی خاص امر خیر پدید آید و زمینه مناسبی برای حکمرانی عام امر خیر در ارتباط با بخشهای حکومتی و خصوصی فراهم آورد. چنین نظامی اصولاً در خدمت آن است که استقلال و مردمی بودن فعالیتهای حوزه خیر حفظ و ترغیب شود. این نظام صنفی وقتی میتواند موثر باشد که «برآمده از مشارکت و خواست خیریهها» باشد و به اتکای آنها فعالیت کند. همچنین، این نظام زمینه ایجاد میکند تا شبکه مردمی خیر از آن طریق بتواند با دو بخش دیگر اجتماع یعنی بخشهای حاکمیتی و خصوصی تعامل برقرار کند و حاکمیت در سطح کلان را ممکن نماید. آنچه مورد تأکید است ضرورت توجه به اختیار عمل در عرصه خیر است و این اختیار عمل با سیاستگذاری و دستورات بخش حاکمیتی میتواند آسیب جدی ببیند. حوزه خیر قابل مهندسی کردن نیست و با نگاههای ناکارآمد سیاستزده، تحلیل درستی از آن حاصل نمیشود. هشتم. در خدمت به حکمرانی امر خیر و به منظور تنظیم روابط بین بخش خیر و بخشهای حکومتی و خصوصی، به مقرراتی نیاز است که برآمده از شناخت درست ماهیت امر خیر و عملکرد خیریهای کشور باشند. چنین مقرراتی ضمن آنکه به شدت مورد نیاز است، اما نمیتواند بدون مشارکت خیریهها به نتیجه موثر برسد. مقررات متعدد و متشتت کنونی عمل خیر را دچار مشکل کرده است؛ اما اقدام شتابزده برای تدوین مقررات جایگزین ممکن است ضمن نابودسازی فرصت، کار خیر را با دشواریهای بیشتر مواجه سازد. در این موضوع تأکید میشود که در تنظیم این نوع مقررات، مساله اساسی رعایت اقتضائات همکاری بین بخشی و پرهیز از نگاه خطی و سلسله مراتبی بین بخشهای دولتی، خصوصی و خیریه است. نهم. تربیت نیکوکاری نوعی سرمایهگذاری پربازده برای آینده است. گرچه آموزش دستاندرکاران موسسات خیریه جزو اقدامات ضروری اکنون است؛ اما، رویکرد حاکم بر تربیت نسلهای آینده در حوزه آموزش مدرسهای و آموزش دانشگاهی حایز توجه بسیار است. آنچه سرمایه آینده نیکوکاری را میسازد، نوع باور ملت به موضوع نیکوکاری است؛ که بخش قابل توجهی از آن در فرایندهای آموزش رسمی تشکیل میشود. چنین آرمانی را خیریه میتواند حمایت و مراقبت کند. امر خیر نمیتواند با محدودماندن به تدارک کالبدهای عمل، انتظار داشته باشد نگرشها و باورهای نیکوکارانه در مردم مورد توجه و عنایت موسسات آموزشی خواهد بود. والسلام |